جدول جو
جدول جو

معنی عباس خونی - جستجوی لغت در جدول جو

عباس خونی
نغمه ای مربوط به موسیقی چوپانی مازندرانعباس خونی از جمله
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَبْ با غَ نَ)
عباس بن عمرو الغنوی. از امرای عباسی است که ولایت فارس یافت و به سال 287 هجری قمری المعتضد او را عزل گرداند و یمامه و بحرین را به اقطاع بدو داد. وی به امر المعتضد به جنگ قرامطه رفت و بدست آنها گرفتار شد سپس آزاد گردید و به بغداد رفته و مورد انعام و اکرام المعتضد واقع شد. وی به سال 305 هجری قمری درگذشت. (از الاعلام زرکلی)
لغت نامه دهخدا
(غِ)
باغی مشهور در مشهد که دیر زمانی قنسول خانه دولت اتحاد جماهیر شوروی در آن بود. و در زمان مرحوم کلنل محمدتقی خان، عارف قزوینی در آنجا منزل کرد و مرحوم ایرج در عارفنامه گفت:
نمیدانستم ای نامرد...
که منزل میکنی در باغ خونی
لغت نامه دهخدا
(عَبْ با)
دهی است از بخش شیب آب شهرستان زابل. واقع در 22هزارگزی شمال باختری سکوهه و 12هزارگزی باختر شوسۀ زاهدان به زابل. ناحیه ای است جلگه ای با آب و هوای گرم و معتدل و 360 تن سکنه. آب آن از رود خانه هیرمند تأمین میشود. محصولات آن غلات، لبنیات است. اهالی به کشاورزی، گله داری اشتغال دارند. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
در تعزیه به کسی اطلاق می شود که در نقش عباس معروف به قمربنی
فرهنگ گویش مازندرانی